منتقم خون شهیدان خواهد آمد

ساخت وبلاگ
1 - شنبه 1402/12/19 صبح زود رفتم آزمایش خون دادم تا برای ویزیت روز سه شنبه و متعاقبش تزریق آماده باشم. ایندفعه سه تا شیشه خون گرفت و کلی در رانندگی تا محل کار ضعف کردم. خدا رو شکر مشکلی پیش نیامد.2 - سه شنبه 1402/12/22 ؛ صبح ویزیت دکتر پارسا رستمی انجام شد:1 - 2 متاسفانه مطلع شدم که قراردادشان با این محیط درمانی پایان پذیرفته است. کمی نگران شدم چون من در آخرین مراحل قبل از پت اسکن بعدی هستم و این مهم است شخصی که یک سال مداوم حال و احوالم را بررسی کرده است برای آنالیز مرحله نهایی حضور نداشته باشد.2 - 2 دکتر معتقد است که باید دو دوره بیشتر مقوله شیمی درمانی انجام پذیرد. من بسیار شوکه شدم چون دو دوره بیشتر با توجه به ضعف جسمانی و خستگی روحی پیش آمده میتواند بسیار تعیین کننده برای ادامه درمانم باشد. امیدوارم بتوانم بر این ضعف ها به حول قوه الهی غالب شوم.3 - 2 عصر مطابق همه دوره های گذشته تزریق اولین دوره از مرحله پنجم شیمی درمانی در تنهایی انجام پذیرفت. الحمد لله جز درد شدید فرود سوزن پورت در بالای قلب مطلب خاصی بوقوع نپیوست. بعد از سوزن گذاری مدت کوتاهی بیحال شدم و خواب عمیقی را تجربه کردم. پرستار آمده بود و در حال انجام پروسه هپارینه کردن و سپس تزریق بود تا متوجه شد که حال آمده ام گفت حاجی خیلی سخت بود؟ گقتم بلی ولی شما از کجا متوحه شدید؟ گفت وقتی خواب بودی از چشمانت قطرات اشک میآمد. خندیدم گفتم پس آبروم رفت؟ گفت نه بابا خیلی ضعیف شدی باید بیشتر برای تقویت روح و جسمت تلاش کنید. پس از اتمام تزریق ها ؛ پمپ 24 ساعته نصب گردید. الحمدلله همه چیز به خیر و خوشی گذشت.3 - روز چهارشنبه 1402/12/23 ؛ خدار را شکر تزریق دومین دوره از مرحله پنجم نیز در تنهایی و در کمال آرامش روح و جسم و جان منتقم خون شهیدان خواهد آمد...
ما را در سایت منتقم خون شهیدان خواهد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanarabo بازدید : 43 تاريخ : جمعه 25 اسفند 1402 ساعت: 13:34

بعضی از دوستان اشکالم میکنند که چرا ریز به ریز وقایع را مینویسی؟ من مینویسم تا در آینده اگر فرزندانم خواندند بدانند که برای بودن در کنارشان بعد از مادرشان ؛ در حق شان کوتاهی نکردم. میدانم که باید برای رضای خدا انجام دهم. این دو با هم منافاتی ندارند. حتما حتما همه زندگیم را ذیل امر و اراده او انجام میدهم. هرگز برگ درخت بدون اذن او بر زمین نیافتاده ، نمیافتد، نخواهد افتاد.او حی مطلق است. او قادر مطلق است. او صاحب من است. او خالق من است. او مالک من است. و ..... من همه امیدم به لطف اوست. شکر میکنم که او خداست و من بنده. امیدم این است که اجازه بنده گی را به من عطا کند. امیدوارم به من لذت مناجات با خودش را به منعطا کند. چه لذتی بالاتر از عبودیت.قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُبگو: «اى بندگان من که برخود اسراف و ستم کرده اید!از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. + نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 17:41 توسط حسین عرب  |  منتقم خون شهیدان خواهد آمد...
ما را در سایت منتقم خون شهیدان خواهد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanarabo بازدید : 26 تاريخ : جمعه 25 اسفند 1402 ساعت: 13:34

مرغ شبخوان که با دلم میخواند

رفت و این آشیانه خالی ماند

آهوان گم شدند در شب دشت

آه از آن رفتگان بی برگشت

منبع : ابتهاج

+ نوشته شده در شنبه نوزدهم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 9:43 توسط حسین عرب  | 

منتقم خون شهیدان خواهد آمد...
ما را در سایت منتقم خون شهیدان خواهد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanarabo بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 21 اسفند 1402 ساعت: 17:09

ما چون دو دریچه روبروی همآگاه ز هر بگو مگوی همهر روز سلام و پرسش و خندههر روز قرار روز آیندهعمر آینه بهشت اما آهبیش از شب و روز تیر و دی کوتاهاکنون دل من گرفته و خسته ستزیرا یکی از دریچه ها بسته ستنه مهر فسون نه ماه جادو کردنفرین به سفر که هر چه کرد او کردمنبع: اخوان ثالث + نوشته شده در شنبه نوزدهم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 9:50 توسط حسین عرب  |  منتقم خون شهیدان خواهد آمد...
ما را در سایت منتقم خون شهیدان خواهد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanarabo بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 21 اسفند 1402 ساعت: 17:09

امشب .... بعد از یکسال پر ماجرا دوباره شب تولدم شد. پارسال همچنین شبی با همسرم از دکتر برگشته بودیم و تازه متوجه شده بودیم که من مبتلا به سرطان بدخیم شده ام. اما هنوز جواب پاتولوژی نیامده بود. به من امیدواری میداد که چیزی نیست ، ان شاء الله به خیر و خوشی خواهد گذشت ، با هم از این ابتلا عبور خواهیم نمود.من خیره به او مینگریستم ؛ چرا ؟ چون او نمیدانست که دکتر قلبش از وضعیت ناهنجار دریچه هایش برایم توضیحات کامل داده بود. و فقط خدا شاهد بوده و هست که در آن روز ها و لحظات به سلامت او فکر میکردم و بس. اما کلامی به لب نمیآوردم. نمیتوانستم چیزی بگویم ، فقط مریضی خودم را سد راه درمان او میدیدم و از خدا طلب فرصت برای انجام درمان او میکردم.او برای من و من برای اوو الان که مینویسم اویی نیست تا برایم کیک بپزد و جشن تولد بگیرد و با خنده های دلربایش شاد و مسرورم کند. البته برایم فرزندانی به ارمغان آورد و به یادگار گذاشت که برایم همان بازیها را انجام میدهند در حد وسع و توانشان. خدا را شاکرم که تا سر حد توانم آنچه که باید با شرایط نابهنجارم برایش انجام دهم را به حول قوه الهی و با توان عاریه شده از رب الارباب به انجام رساندم.امشب برایش از خداوند قادر و متعال طلب آمرزش میکنم ؛ از خداوند متعال درخواست تجلی نور ذات اقدسش بر روح و ذات همسرم را دارم تا او نیز همچون آرامش من در دنیای مادی ؛ آرامش کامل در زندگانی ابدی را سپری نماید.الحمد لله رب العالمین + نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 22:21 توسط حسین عرب  |  منتقم خون شهیدان خواهد آمد...
ما را در سایت منتقم خون شهیدان خواهد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanarabo بازدید : 63 تاريخ : جمعه 11 اسفند 1402 ساعت: 16:58

امروز عصر رفتم آزمایش خون دادم تا برای ویزیت روز سه شنبه و متعاقبش تزریق آماده باشم. از آزمایشگاه به همراه فرزندانم و پرستارشان (خاله نرگس) برای پیاده روی شب تولد حضرت موعود ، مهدی صاحب العصر والزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به جاده حرم تا جرم رهسپار شدیم. در بین جمعیت تا مسجد جمکران رفتیم. بچه ها با پرستارشان به موکب بی بی شهربانو جهت دریافت نذری رفته بودند و من در وسط راهپیمایی تنها شدم. خدایا رفتم به سالهای گذشته که با زهره همسرم این مسیر را بارها با هم پیاده طی کرده بودیم. چه ها گفته بودیم و شنیده بودیم. پارسال یه همچنین روزی از موضوع سرطان و بدخیم بودنش با خبر شده بودیم. من هم به تنهایی از اوضاع وخیم دریچه های قلب زهره با خبر بودم. چقدر آرزو داشتیم با هم به پیاده روی اربعین میرفتیم. رب الارباب این موضوع را نخواسته بود و ما نیز براین اراده او شکر گذار و پذیرا بودیم.قطره ها پی در پی آمدند ؛ از خداوند متعال برایش لقاء حق و نشستن در مقام نظر به وجه کریم را آرزو کردم. از او خواستم زهره و رفتگانم را از نظر کنندگان بر وجه سید الشهدا در این شب عظیم قرار دهد. یا عظیم یا عظیم یا عظیم.اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلی مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلی عَظیمِ رَزِیَّتی ؛ اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ . + نوشته شده در یکشنبه ششم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 0:53 توسط حسین عرب  |  منتقم خون شهیدان خواهد آمد...
ما را در سایت منتقم خون شهیدان خواهد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanarabo بازدید : 21 تاريخ : جمعه 11 اسفند 1402 ساعت: 16:58

چه رفاقت پاکی دارند کفش ها هر کدام گم شود ، دیگری آواره میشود منتقم خون شهیدان خواهد آمد...
ما را در سایت منتقم خون شهیدان خواهد آمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahmanarabo بازدید : 21 تاريخ : جمعه 11 اسفند 1402 ساعت: 16:58